چکیده داستان
داستان فیلم درباره زنی به نام کلیر است که در اثر تصادف زخمهای زیادی بر صورت و بدنش باقی مانده و البته دردی دائمی را احساس میکند که دست از سر پاها و کمرش برنمیدارد. شاید بدتر از اینها این باشد که او همواره عصبانی است. آستانه تحملش کم شده، همیشه سردرد دارد، بیخوابی عذابش میدهد، از چیزی لذت نمیبرد و برای کسی احساس شفقت نمیکند و همه او را رها کردهاند و...