چکیده داستان
خلیل ابراهیم وقتی بچه بود بخاطر دشمنی خونی ، پدرش را از دست داده و به اجبار راهی استانبول می شود ولی بیست سال بعد بعنوان یک جوان خوشتیپ و قوی به زادگاهش کارادنیز باز میگردد. آن جا با دختری به اسم یاسمین که دوستش دارد ازدواج می کند و زندگی جدیدش را تشکیل می دهد ولی اتفاقاتی که می افتد اجازه این کار را نمی دهد و خلیل ابراهیم وارد مسیر انتقام می شود ولی زندگیش با دیدن زینب که عضوی از خانواده ی لتوهاست ، به کلی تغییر می کند ...